قندعسلم پوریاقندعسلم پوریا، تا این لحظه: 10 سال و 10 ماه و 19 روز سن داره
مامی پوریامامی پوریا، تا این لحظه: 31 سال و 10 ماه و 22 روز سن داره
جناب پدرجناب پدر، تا این لحظه: 39 سال و 9 ماه و 18 روز سن داره
یکی شدن دلامونیکی شدن دلامون، تا این لحظه: 13 سال و 6 ماه و 8 روز سن داره

♥عشقم پوریا♥

پوریا گلی در حال بازی ...

پوریا جونی عاشق این عروسکشه که خاله براش خریده...تا چشمش به  این عروسک میوفته انگشت اشارشو به طرفش میگیره تا بدم بهش  اول بغلش میکنه ولی بعد کلاشو در میاره و مژه هاشو میکنه پستونکشو درمیاره ...
27 مرداد 1393

14ماهگیت مبارک...

سلام عزیزکم.... چهاردهمین ماهگردت مبارک یه اتفاق خوب دیگه که افتاد این بود که بعد از کلی انتظار کشیدن بالاخره تونستی بگی مامان{ماما}.... روز پنجشنبه بود که اماده شدیم بریم خونه مامان جون که دیدم  در حین بازی با خودت تکرار میکنی ماما ماما...من و بابایی   کلی ذوق کردیم...دوستت دارم عزیز دلم ...
20 مرداد 1393

13 ماهگی عسلم....

سلاممممممممممممممممم به دوستای گلم...   شرمنده دوستای عزیزم یه مدتی نتونستم بهتون سر بزنم آخه درگیر اثاث کشی هستیم و سخت گرفتاریم انشالله به زودی زود میایم بهتون سر میزنیم...بووووووووس     پسرنازم ماهگیت مبارک...الان که پست میزارم 1سال و 1ماه و 1روزته یکی یدونه مامان...انشالله 120 ساله بشی عزیز دلم...   ...
20 تير 1393

سفرنامه مشهد...

سلام دوستای گلم...امیدوارم حالتون خوب باشه...چند روز پیش من و مامانی وبابایی یهویی تصمیم گرفتیم بریم مشهد البته مامانی نظر داد و از اونجایی که بابایی همیشه پایه سفر و گشت و گذاره قبول کرد وبار وبندیلو بستیم و راهی شدیم ...مشهد خیلی خوش گذشت فقط یه خورده گرماش اذیت میکرد یه سه چهار روزی مشهد موندیم ویه شب هم رفتیم نیشابور...بریم سراغ عکسا... نزدیکای مشهد توقف کردیم تا یه کم استراحت کنیم واین عکس روگرفتیم... اینم آقا پوریا در حرم امام رضا(ع) پسرم اصلا نمیزاری کفش پات کنم زود درش میاری شاندیز... نیشابور... آرامگاه عطار... ...
14 تير 1393

اولین بهار زندگیت مبارک نفسم...

{{زمین اون گل رو به دست سرنوشت داد و سر نوشت اون گل رو تو قلب من کاشت تا باغچه خالی قلبم جایگاه یک گل باشد گل یاسمنم تولدت مبارک}} سلام به دوستای عزیزم...بالاخره ما اومدیم با عکسای تولد قندعسلم ..   هورررررررررررررررررررررا... دنیای من یه ساله شد هر چند جشن تولدش رو بخاطر فوت مامان بزرگ بابایی نتونستیم باشکوه برگزار کنیم ولی  خوب بود و به همه خیلی خوش گذشت...فقط یه   بدشانسی آوردیم که دوربین عکاسی دقایقی قبل از اومدن مهمونا قاطی کرد و نتونستیم عکس بگیریم فقط فیلم گرفتیم...اما چندتا عکس قبل از اومدن مهمونا باگوشی گرفتیم که پایین گذاشتم... این یه تیکه از تزیین بالا سر شاداماد!!! ...
21 خرداد 1393
1791 12 34 ادامه مطلب

شمارش معکوس تا تولد قند عسلم...

تنها 5 روز تا تولد عزیز دلم مونده...واقعا این یه سال خیلی زود گذشت هرچند سختی هایی هم همراه داشت اما با دیدن روی ماهت و شیرین کاریات تحملش راحتتر میشد ...دوستت دارم عشقــــــــــم   همیشه لبخند بر لبانت عشق در قلبت لطف در نگاهت محبت در چهره ات بخشش در رفتارت و حق در زبانت جاری باشد پیشاپیش تولدت مبارک ویه خبر خوب دیگه اینکه مروارید هفتمو هشتم آقا پوریا دراومد...مبارکت باشه گل نازم   ...
13 خرداد 1393

عســــــــــــلکـــــم...

گل در اومد از حموم... اخر هفته با دوست بابایی و خانوم گلشون رفتیم خارج شهر....شماهم با ستایش جون  کلی شیطونی کردین ...اما روز خوبی بودخوش گذشت... پوریا جون کمی تا نسبتی عصبانی!!!!     ...
31 ارديبهشت 1393

ولادت امام علی ع و روز مرد مبارک...

سحرگاهان که نسیم آیتی از پاک بودن را به گل ها هدیه میبخشد/به آن محراب پاکش آرزو کردم برایت/خوب دیدن، خوب بودن، خوب ماندن را/با تمام وجودم دوستت دارم. روزت مبارک... اینم کیک و سالاد الویه ای که با کمک پوریا درست کردیم...!اما موقع تزیین کیک دیگه خسته شده بود و گریه میکرد منم مجبور شدم ساده تزیینش کنم چون بابایی توی راه بود و وقت نداشتیم... عکس پایینی هم آجی آقا پوریاست که چندین سال دیگه براتون عکساشو میذارم!!! هدیه هم واسه بابای پوریا یه پیراهن و یه شلوار رسمی شیک خریدیم که خیلی خوشش اومد...   ...
23 ارديبهشت 1393
1033 11 11 ادامه مطلب