چهاردست وپا رفتنتو عشقه نفسم...
از 3ماه ونیمه غلت میزدی بعد چون برخلاف تلاش زیاد نمیتونستی سینه خیز بری همش نق میزدی منم کمی کمکت میکردم تا چند قدمی بتونی بری جلو...اما الان یه هفته ست چهاردست وپا میری هر جا من یا بابات میریم دنبالمون میای ...فدات بشم نفسم
عشقم اینجا بابایی رفت آشپزخونه شمام یواشکی تعقیبش میکردی...
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی