قندعسلم پوریاقندعسلم پوریا، تا این لحظه: 10 سال و 10 ماه و 25 روز سن داره
مامی پوریامامی پوریا، تا این لحظه: 31 سال و 10 ماه و 28 روز سن داره
جناب پدرجناب پدر، تا این لحظه: 39 سال و 9 ماه و 24 روز سن داره
یکی شدن دلامونیکی شدن دلامون، تا این لحظه: 13 سال و 6 ماه و 14 روز سن داره

♥عشقم پوریا♥

15 ماهگیت مبارک عشقـــــم....

 ماهگیت مبارک نفسم....فدات بشم ماشالله روز به روز بزرگتر و شیرین تر میشی و همچنین شیطونتر ....عاشق شیطونیاتم عزیزم   تازگیا تا به آقا پوریا میگیم نماز بخون یه مهر میاره و ایستاده میره به سجده تا میگی دست بده زود دستشو دراز میکنه  اینم پوریا 2.5 ماه پیش مثلا داره فوت میکنه...   ...
18 شهريور 1393

4 مروارید جدید وشیرین کاریای پسری ....

سلام به پسر گلم و دوستای عزیزم.... عزیز دل مامان جوانه زدن مروارید نهم و دهم و یازدهم و دوازدهمت مبارک... پوریا در پارک... عکس 2 ماه پیش پوریا{قبل از کچل شدن} فدا خنده هات نازنینم... واما میخوام کمی از شیرین کاریات بگم: 1-تا بابایی میگه نماز بخون زود میری یه مهر میاری و سجده میکنی... 2-تا یکی میگه یک دو سریع میگی ته{همون سه} 3-بابا...ماما...دَدَ...نَ نَ...رو به راحتی میگی اما کلمات دیگه ای رو هم میگی که خیلی نامفهومه و فقط خودت میفهمی چی میگی نازنینم.!! 4-تا در خونه باز میشه سریع دستمو میگیری و میگی دَدَر عاشق دردری! 5-عاشق بهم ریختن خونه ای شیطونک من 6-توی ماشین هم همش نق میز...
10 شهريور 1393

پوریا گلی در حال بازی ...

پوریا جونی عاشق این عروسکشه که خاله براش خریده...تا چشمش به  این عروسک میوفته انگشت اشارشو به طرفش میگیره تا بدم بهش  اول بغلش میکنه ولی بعد کلاشو در میاره و مژه هاشو میکنه پستونکشو درمیاره ...
27 مرداد 1393

14ماهگیت مبارک...

سلام عزیزکم.... چهاردهمین ماهگردت مبارک یه اتفاق خوب دیگه که افتاد این بود که بعد از کلی انتظار کشیدن بالاخره تونستی بگی مامان{ماما}.... روز پنجشنبه بود که اماده شدیم بریم خونه مامان جون که دیدم  در حین بازی با خودت تکرار میکنی ماما ماما...من و بابایی   کلی ذوق کردیم...دوستت دارم عزیز دلم ...
20 مرداد 1393

13 ماهگی عسلم....

سلاممممممممممممممممم به دوستای گلم...   شرمنده دوستای عزیزم یه مدتی نتونستم بهتون سر بزنم آخه درگیر اثاث کشی هستیم و سخت گرفتاریم انشالله به زودی زود میایم بهتون سر میزنیم...بووووووووس     پسرنازم ماهگیت مبارک...الان که پست میزارم 1سال و 1ماه و 1روزته یکی یدونه مامان...انشالله 120 ساله بشی عزیز دلم...   ...
20 تير 1393

سفرنامه مشهد...

سلام دوستای گلم...امیدوارم حالتون خوب باشه...چند روز پیش من و مامانی وبابایی یهویی تصمیم گرفتیم بریم مشهد البته مامانی نظر داد و از اونجایی که بابایی همیشه پایه سفر و گشت و گذاره قبول کرد وبار وبندیلو بستیم و راهی شدیم ...مشهد خیلی خوش گذشت فقط یه خورده گرماش اذیت میکرد یه سه چهار روزی مشهد موندیم ویه شب هم رفتیم نیشابور...بریم سراغ عکسا... نزدیکای مشهد توقف کردیم تا یه کم استراحت کنیم واین عکس روگرفتیم... اینم آقا پوریا در حرم امام رضا(ع) پسرم اصلا نمیزاری کفش پات کنم زود درش میاری شاندیز... نیشابور... آرامگاه عطار... ...
14 تير 1393